سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   هر کس ادعا کند که به انتهای دانش رسیده است، نهایت نادانی خود را آشکارساخته است . [امام علی علیه السلام]
 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس، کاروان زیارتی جمعی از کارکنان و خبرنگاران خبرگزاری فارس که از سه‌شنبه 18 آبان تا پنج‌شنبه 27 آبان 89 عازم کربلای معلی و عتبات مقدسه بوده‌اند، با حضور در حرم امام علی (ع)،‌کاظمین، سامرا،‌ حرم عسکریین (ع)، حرم دو طفلان مسلم در شهر مسیب کنار رود فرات، مسجد کوفه، مسجد سهله، حرم مسلم ابن عقیل(ع) و مختار بن یحیی ثقفی، حرم کمیل‌بن زیاد نخعی، منزل منسوب به حضرت علی (ع)، حرم اباعبدالله حسین (ع)، حضرت ابوالفضل(ع)، تل زینبیه، کف‌العباس خاک این مزارهای شریف را توتیای چشم کرده و با برداشت توشه‌های معنوی به وطن برگشتند.
این کاروان در این سفر با حضور در منزل حاج عباس حاج محمد علی کشوان آل شیخ کلیددار و خادم اقدم حرم حضرت ابوالفضل(ع) که اکنون بازنشسته است پای صحبت‌ها و خاطرات 36 ساله حضور در حرم مطهر نشستند.
خاندان حاج عباس که از 12 نسل از 485 سال قبل از ایران به عراق مهاجرت کرده‌اند و همگی خادم حرم علمدار کربلا بوده‌اند.
شیخ عباس تاکید کرد خاطرات در جزوه و کتابچه‌ای چاپ شده و آن را در اختیار خبرنگار فارس قرار داد.
کتاب مسافر نگاه سرخ به قلم میرحمید میرمعصوم‌نژاد خاطرات حاج عباس را به رشته تحریر درآورده که با توجه به تقارن محرم 1432 گوشه‌ای از کرامات سقای تشنه لب امام حسین(ع) تقدیم خوانندگان می‌شود.
در ضمن اطلاع‌حاصل شد، حاج عباس به دلیل بیماری از روز گذشته در بیمارستانی در بغداد بستری شده که تقاضای دعا برای شفای بیماران و مریض منظور می‌شود.

*دخترک بیمار

شیخ عباس کرامتی دیگر از حضرت ابوالفضل (ع) را چنین روایت می‌کند: یک روز در حرم را بسته و بیرون آمدم، ماشینی سیاه رنگ پیش پایم ترمز کرد، دو نفر از برادران سنی - از اهالی تکریت - از آن پیاده شدند و به من گفتند: «آقا! خواهشی از شما داریم» بیماری همراه داشتند و می‌خواستند وارد حرم شوند.
گفتم: «چشم در زدم و خادم درب را باز کرد، به او گفتم: «این مریض را به صحن راه دهید، تا فردا او را داخل حرم بگذاریم».
نمی‌دانستم مریض مرد است یا زن، بعدا فهمیدم دختری چهارده، پانزده ساله بود که در رختخواب فقط سرش پیدا بود، مانند یک چوب خشکیده یا مثل مرده‌ها او را در رختخواب پیچیده بودند، به نظر می‌رسید که فردا، پس فردا تمام کند.
هر روز صبح، او را در کنار ضریح می‌خواباندیم و آخر شب بیرون می‌آوردیم و این کار هر روز ما بود. مادر و خاله دختر همراهش بودند، هفت روز گذشت، این یک سنت است، که کسانی که برای حاجتی آمده‌اند، اگر مقصودشان برآورده نشود، از حرم بیرون نمی‌روند، گاهی پیش آمده که شش ماه در حرم مانده‌اند، تا حاجت بگیرند.
هنگام سحر که خادمان وظایف خود را انجام می‌دادند، مشغول به خواندن نافله شب شدم، مادر و خاله دختر مریض برای وضو رفته بودند، من در رکعت وتر بودم که صدای جیغ شنیدم، دیدم مادر و خاله دختر جیغ می‌کشند: «ای وای، ای وای!»
خیال کردم که دخترک بیمار مرده است، ولی مادر فریاد می‌زد! ‌«وای، دخترم نیست، کجا رفت دخترم؟ ای خدا!»
نماز را رها کردم. به ذهنم زد که نکند بچه را دزدیده‌ باشند، آخر در اینجا اگر قبیله‌ای بخواهد، قبیله دیگر را بدنام کند، بچه‌های آن قبیله را می‌دزدند و این کار از آنها بر می‌آید، به آنها گفتم که بروند، خیابان‌های اطراف حرم را بگردند!»
آنها رفتند و آمدند و گفتند: «هیچ اثری از دختر نیست». دست به دامان حضرت ابوالفضل (ع) شدم. سرم را به ضریح زدم، طوری که آثار زخم هنوز هم در سرم پیداست. گفتم «آقا! حالا من چه کار کنم؟ آخر این برای من ننگ است، آقا ما در سایه شما هستیم، آنها شیعه نیستند، هر چه بگوییم، نمی‌پذیرند جواب این مردمان را چه بدهیم؟
به رواق پایین پای حضرت عباس (ع) رفتم. دیدم دختر بچه‌ای با پیراهن قرمز - که پارچه‌ای روی سرش انداخته - دارد می‌آید، افتان و خیزان با خودم گفتم: «این کی آمد اینجا؟ چرا آمد اینجا؟ » از دخترک پرسیدم «چرا آمدی اینجا؟ چه کسی تو را آورد؟»
دیدم، وای، خدای من! یک ذره گوشت توی بدنش نیست، دخترک فقط یک مشت پوست است و استخوان گفت: «من نیامدم. من آنجا بودم».
بعد با دستش ضریح مطهر را نشان داد و گفت: یک آقایی از ضریح بیرون آمد و دستم را گرفت یک دستش را بر سرم کشید و به من گفت: «بلند شو، بیا اینجا، تا حالا هم اینجا بود، مادرم کجاست؟ پدرم کجاست؟ فهمیدم که به لطف حضرت حق، از سوی حضرت عباس (ع) به آن دختر عنایتی شده و شفا یافته است.

* مرجع دینی با خبر می‌شود

شیخ عباس ادامه داد: در اینجا(کربلا) رسم بر آن است که اگر معجزه‌ای رخ دهد، باید همان ساعت به مرجع دینی خبر داده شود، با حضور کلیددار حرم و مسئولان شهر دختر را به اتاقی در رواق‌های حرم که پنجره‌ای رو به شهر داشت، بردم و به مادرش گفتم: «دخترت خوب شد، حضرت ابوالفضل (ع) او را شفا داد.»
مادر از شادی هلهله کرد: گفتم ساکت! ‌حالا وقتش نیست.
با تلفن پدر دختر را خبر کردیم، پدر که بنا بر وضع و حال دختر منتظر شنیدن خبر مرگ فرزندش بود پرسید: «چه شده؟ بچه‌ام مرده؟»
گفتم: «نه، آقا ! بیا دخترت را ببین، ابوالفضل (ع) او را شفا داد، دخترت صحیح و سالم است.»
آن روز جشن بزرگی در کربلا و صحن حضرت ابوالفضل (ع) برگزار شد.
دخترک شفا گرفته را در شهر گرداندند و در خیابان‌ها شیرینی پخش کردند، پدر دختر با چهل نفر از سنی‌های تکریت شش شتر آوردند. پنج شتر را در پنج درب صحن مطهر قربانی کردند و یک شتر را هم به من هدیه دادند، آن روز در کربلا کسی نبود که از این گوشت نخورده باشد. این واقعه نیز در زمان حسن‌البکر اتفاق افتاد.

*حرمت زائران

شیخ عباس الکشوان(کفشدار حرم، در عراق به کفشداری الکیشوانیه گویند) روایت می‌کند که نیاکانش برای زائران اهل بیت(ع) حرمتی بزرگ قائل بوده‌اند، در این باره از پدرش(حاج محمد علی) که او نیز خادم حرم حضرت ابوالفضل(ع) بود و خاطره‌ای شنیدنی دارد:
روزی در حرم را باز می‌کردم، عرب‌های بیابانی را در صحن مطهر دیدم که از نظر پوشاک و نظافت، وضع مناسبی نداشتند.
نگران بودم که مبادا صحن حرم را آلوده به نجاست کنند، با طلوع آفتاب به آنان رو کردم و گفتم:
«آفتاب درآمده، حالا می‌توانید بروید!»
پدرم که شاهد رفتار تند من با بیابان نشینان بود، آشفته حال رو به من کرد و گفت:
«ای بی‌حیا! تو حق نداشتی به اینها بگویی بروند!»
گفتم: «آخر، ممکن است صحن را نجس کنند.»
گفت: اگر نجس می‌کردند، من با این محاسنم آن را پاک می‌کردم. تو چطور می‌گویی بروند؟
سپس برای دلجویی آنان پول داد و برایشان خوردنی خرید.


*اندرزهای خادم صاحبدل

دیدارمان با حاج عباس کشوان ، خادم پیر و عاشق آستان حضرت ابوالفضل (ع) به درازا می‌کشد: «شیخ عباس کشوانی آل الشیخ» در رهگذر انس و الفت با عارفان و عالمان ربانی و نیز صفای باطنی و عنایات اهل بیت(ع) دریافت‌هایی دارد که ضمن چند نصیحت توشه راهمان می‌کند.
او تأکید می‌کند که حضرت ابوالفضل (ع) به حضرت زینب (ع) و حضرت سکینه (س) علاقه خاصی داشتند، پس در بزرگداشت آن حضرات کوتاهی نکنید!


* سفارش امام زمان(عج) به زائران


شیخ عباس می‌افزاید: از حضرت امام زمان (عج) پرسیده شد که «امام حسین (ع) را چگونه زیارت کنیم؟»
سه بار فرمودند: «زیارت عاشورا»
و بار چهارم فرمودند: «زیارت جامعه».
شیخ عباس می‌گوید: در خانه‌ای که زیارت عاشورا در آن خوانده می‌شود، ندیدم که فقر به آن راه پیدا کند.
شیخ عباس، خادم ابوالفضل(ع) بر نماز شب هم تأکید می‌کند، اما می‌گوید که من زیارت عاشورا را بالاتر از نماز شب می‌دانم و لازم نیست آن دو لعن و سلام را صد بار بخوانیم، همان یک بار نیز به نیت صد بار کافی خواهد بود.

* سفرنامه کوتاه

بر اساس گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس، گرچه کشور عراق به واسطه حضور عتبات مقدس مورد توجه شیعیان جهان به ویژه شیعیان ایران و کشورهای همسایه از جمله پاکستان، بحرین، قطر، عربستان، سوریه، لبنان،‌اردن و سایر کشورها قرار گرفته اما هنوز آثار جنایت صدام معدوم در این کشور به راحتی پیداست و هنوز چهره این کشور به حالت نیمه جنگ‌زده و نیمه‌نظامی دارد، به گونه‌ای که تانکها و نفربرهای جنگی، سنگرهای خاکی در حاشیه جاده‌ها، سربازان مسلح و خودروهای جنگی و دو کابین فورد آمریکایی با مسلسل مسلح و یک سرباز در پشت تیربار و کیسه‌های برزنتی بزرگ پر از خاک در حاشیه جاده و مقرهای نظامیان، چشم و ذهن زائران را خسته می‌کند ولی با خود فکر می‌کنیم برای امنیت جان زائر لازم است.
براساس این گزارش حضور نیروهای آمریکایی در کنار نظامیان عراقی به راحتی در هنگام ورود به خاک این کشور هویداست و وقتی از مرز مهران وارد خاک عراق و مرز همجوار به نام زرباطیه می‌شوید، بلافاصله سربازان زن و مرد آمریکایی را می‌بینید که بازرسی از زائران را انجام می‌دهند و از زائران جوان‌تر به وسیله دستگاه‌های پیشرفته، عکسبرداری قرنیه چشم انجام می‌شود که مبادا به خیال خام آنها افرادی که منسوب به گروهک‌های تروریست هستند، وارد کشور عراق شوند.
وقتی از مرز وارد خاک عراق می‌شویم، کارگران عراقی با کلاه‌هایی بر سر با رنگ پرچم عراق و با نوشته "انا عراقی " مشخص می‌کنند که وارد خاک عراق شدی و آنها منتظرند تا چمدان‌های زائران را با گاری‌های دستی به محل استقرار اتوبوس‌های عراقی منتقل کنند.
بنابر مشاهدات خبرنگار فارس کشور عراق ظاهرا به دلیل خشک کردن برخی از هورها (آبگیرها و برکه‌ها) در زمان جنگ برای حضور راحت‌تر نظامیان عراقی در جنگ تحمیلی، هنوز آثار توفان‌های خاکی و شنی در عراق وجود دارد و چهره شهر و روستا و ساختمان‌های این کشور کاملا خاک‌زده است، انگار یک نفر از آسمان این کشور مرتب خاک می‌ریزد.
هنوز برخی از اماکن متبرکه مانند مسجد سهله و حتی اطراف حرم کاظمین(ع) و عسکریین (ع) دارای خیابان‌های خاکی و کوچه و پس‌کوچه‌های بسیار تنگ و تاریک است که نشان از عقب‌افتادگی این کشور بر اثر جنایت‌های دیکتاتور سابق عراق دارد.
بنابرگفته اکثر زائران ایرانی عمده ساکنان عراق ملزم به رعایت نکات بهداشتی و یا دفن زباله نیستند و اماکن پرتردد زائران از نظر اصول بهداشتی و دفع زباله دچار عقب‌ماندگی خاصی است.

* عظمت مسلمانان در وحدت متجلی می‌شود

بنابر مشاهدات خبرنگار فارس حضور کاروان‌های متعدد از کشور ایران که هر کدام دارای مداح و رئیس کاروان خاصی هستند، در حرم عتبات باعث شلوغی می‌شود و عدم از خودگذشتگی و یا رعایت نکاتی مبنی بر اتحاد زائران مسلمانان متاسفانه باعث شلوغی و بر هم آمیختگی صدای مداحان متفاوت در صحن امیرالمومنین (ع) و سایر ائمه اطهار در عراق می‌شود که در این بین حواس زائران که برای زیارت آمده‌اند، واقعا پرت می‌شود و امکان استفاده معنوی از این فضا کمتر می‌شود در حالی که بهتر است هر مداح از خودگذشتگی کرده و در روضه مداح دیگر شرکت کرده و به این وسیله اتحاد و عظمت مسلمانان بیشتر تجلی پیدا کند.
بازار عراق مملو از کالاهای خارجی ارزان از خوراکی، پوشاک، لباس، اسباب بازی ،لوازم آرایشی، برقی، خودرو و کالاهای مختلف است.
ایرانیان در بازسازی حرم عتبات مانند کاظمین و طفلان مسلم مشارکت فعال دارند و استاد کاران گچ‌کار آیینه‌کار و طلاسازان در ساخت ضریح فعال هستند.حتی فرش‌های حرم نوشته شده اهدایی مردم طبس، اصفهان، شیراز و سایر شهرهای ایران که نشان از اوج ارادت مردم ایران به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) دارد.

* بازسازی حرم عسکریین در سامراه

بنابر مشاهده خبرنگار فارس، حرم عسکریین(ع) که در سال 1382 توسط وهابیها و عوامل استکبار منفجر شده بود، توسط ایرانیها بازسازی شده و مراحل ساخت دیوارها و گنبد به پایان رسیده و حرم امام هادی(ع) و عسکری(ع) توسعه پیدا کرده است.
مردم از طریق راهروهایی به زیارت امام هادی و عسکری(ع) می‌روند، اما هنوز ضریح مطهر نصب نشده و تزیینات حرم مانند گچ‌بری و آیینه کاری مانده است.
حتی سرداب مقدس محل شروع غیبت کبرای امام عصر(عج) نیز که در کینه دشمنان اهل بیت سوخته و منفجر شده بود، گشوده شده و زائران دلسوخته در کنار پنجره سوخته سرداب به زیارت، عزاداری و اقامه نماز می‌پردازند و دیده در فراق یار با اشک چشم می‌شویند و غبار از دل می‌ربایند.
با توجه به این که حرم عسکریین در شهر سامرا (سر من رآه، سرزمینی که هرکه دید شاد شود) منطقه سنی نشین قرار دارد، اطراف حرم و راه ورودی به وسیله دیوارهای بلند بتنی پوشیده و از شهر جدا شده و زائران از گذر گاه بتنی مخصوص برای زیارت اعزام می‌شوند. تدابیر امنیتی نیز شدید است و زائر نمی‌تواند حتی موبایل و خودکار همراه داشته باشد.



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  چهارشنبه 89 آذر 17ساعت  2:55 عصر  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته


لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]